وزن شعر فارسی
پیرامون ادبیات
نقد و بررسی و انتشار آثار ادبی

 

 

وزن شعر فارسی

ما در این سلسله نوشته ها قصد داریم که عروض فارسی را به زبانی ساده و کاربردی مورد بحث قرار دهیم. بدیهی ست از زوایای بغرنج عروض کلاسیک دوری خواهیم کرد، چرا که هدف ما در این نوشته ها آن است که علاقمندان جوان را به گونه ای با این فن آشنا کنیم که آنان علاوه بر رفع نیازهای عملی خود، اگر خواستند بتوانند به مطالعات عمیقتر و دامنه دارتر در این زمینه بپردازند.

 

وزن  ، حرف ، واج  ، هجا 

 

"وزن عبارت است از نظمی در گفتار"(١) و این نظم در زبان فارسی برحسب امتداد زمانی اصوات پدید می آید. اما منظوراز صوت چیست ؟ منظور از صوت در زبان فارسی مقدار صدایی است که با هر ضربه هوای ریه از درون به بیرون رانده می شود. این صوتها را که با ضربه های پی درپی هوای ریه در حنجره و کام پدید می آید، در فارسی "هجا" می گویند. در واقع هجا کوچکترین واحد نظم پذیر وزن شعر فارسی است. هجا همان است که در دوره آموزش ابتدایی به آن بخش گفته می شود و اصطلاح اروپایی آن syllabe است و ابوعلی سینا، و به پیروی از او خواجه نصیر طوسی، به آن مقطع می گفت. پس مبنای وزن شعر فارسی امتداد زمانی هجاهاست. چنین وزنهایی را وزن کّمی می گویند، همان طور که وزن شعر در زبانهای سانسکریت، یونانی باستان و لاتین هم چنین بوده است. ما پیش از آنکه وارد بحث هجا در عروض فارسی شویم به واحدهایی می پردازیم که هجاها را پدید می آورند.

 

حروف

 

حروف فارسی دو نوع اند :

حروف مصوت 

حروف صامت

حروف مصوت :

زبان فارسی دارای شش مصوت است که سه تای آنها مصوتهای کوتاه اند که عبارت اند از َ ، –ِ ، –ُ . به این مصوتها حرکت هم می گویند و این اصطلاح مربوط به زبان عربی است. سه مصوت دیگر مصوتهای بلند اند که عبارت اند از " ا "( مثل "ا" در "تا- ما- شنا ") -  "و" ( مثل "و" در " سو ، خو ، مو ") - "ی " ( مثل  "ی" در " سی ، بی ، زی ").

توجه! مصوتهای بلند فارسی دو برابر مصوتهای کوتاه امتداد دارند و کشیده می شوند: "ا" دو برابر "-َ " ، "و" دو برابر "-ُ" و  "ی" دو برابر "-ِ" است ، به همین دلیل در عروض فارسی دو حرف محسوب می شوند . یعنی اگر "دَ" دو حرف  است ، "دا" سه حرف محسوب می شود و...

توجه! در شعر فارسی چنان که خواهیم دید "ا ، و ، ی " زمانی مصوت بلند محسوب می شوند که دومین حرف هجا باشند مثل " کار ، دید ، سود " و اگر حرف اول یا سوم باشند دیگر مصوت نیستند، مثل "و " در " وام " که حرف اول است و در " قول " که حرف سوم است و صامت است و همچنین "ی" در یاد که حرف اول است و در " سیل " که حرف سوم است و صامت است .

ضمناً می دانیم که در فارسی هیچ واژه ای با مصوت آغاز نمی شود، پس اگر در آغاز کلمات " ا " یا " آ "می بینیم باید بدانیم که آن کلمات با همزه آغاز می شوند، مثل خود کلمه ی " آغاز "که در واقع حروف آن چنین است " ءاغاز " .

حروف صامت :

صامت های فارسی ۳۲حرف است به شرح زیر :

ء(همزه) ، ب ، پ ، ت ، ث ، ج ، چ ، ح ، خ ، د ، ذ ، ر ، ز ، ژ ، س ، ش ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ ، ف ، ق ، ک ، گ ، ل ، م ، ن ، و [در آغاز کلمه ی "واژه" ] ، ی [در آغاز کلمه ی "یار" ].

 

واج

 

صورت ملفوظ حروف را واج می گویند یا به قول زبان شناسان کوچکترین واحد صوتی زبان را واج می گویند. واجها  در واقع صدای حروف هستند ، مثلاً "ش" نشانه حرف "شین" است، اما واج یا صدای آن "ششش" است ، یا ...

اما بعضی از حروف صامت فارسی واج مشترک دارند . این حروف عبارتند از : [ء ، ع ] / [ ت ، ط ] / [ز ، ذ ، ظ ، ض ] / [ ث ، س ، ص ] / [ غ ، ق ] / [ ه ، ح ] .

پس تعداد واجهای زبان فارسی کمتر از تعداد حروف آن است. در واقع زبان فارسی دارای ۲۳ واج صامت و ۶ واج مصوت است. یعنی هرکدام از مصوتهای زبان فارسی یک واج دارند. اما صامتها چنان که دیدیم این طور نیست .

پس همانطور که دیدیم واج امری شنیداری ست، به همین دلیل در وزن شعر فارسی شناختن واج مهم است، چون وزن خود امری شنیداری ست، و همانطور که در تعریف آن گفتیم:عبارت از نظمی است در اصوات گفتار. در نتیجه ما در تعیین وزن شعرها با واجها زیاد سر و کار خواهیم داشت.

 

هجا

 

دکتر خانلری در کتاب "وزن شعر فارسی" می گوید : " گفتار عبارت است از یک سلسله ارتعاشات صوتی متوالی که پیاپی به گوش شنونده می رسد. اما شنونده در این، قطعاتی را تشخیص می دهد که به منزله حلقه های متصل زنجیر است. این حلقه ها را هجا یا مقطّع syllable می خوانیم." دکتر تقی وحیدیان کامیار در عروض دوره دبیرستان- چاپ -۱۳۶۹ می گوید: "هجا (بخش) یک واحد گفتار است که با هر ضربه هوای ریه به بیرون رانده می شود."

هر هجایی از دو حرف یا بیشتر تشکیل می شود که حرف دوم یا مرکز آن قطعاً مصوت است. یعنی هر هجا یک مصوت دارد و در هر واژه به تعداد مصوتها هجا داریم. واژه "دل" که یک مصوت دارد، یک هجا است و "دلبر"که دو مصوت دارد، دو هجا است و "دلربا" که سه مصوت دارد سه هجاست. اما هجاهای  فارسی از نظر امتداد (تعداد حروف) سه نوع است: هجای کوتاه، هجای بلند، هجای کشیده.

۱- هجای کوتاه، دارای دو حرف است [ صامت + مصوت کوتاه ] مثل دَ، دِ ، دۥ / تَ ، تِ ، تۥ. هجای کوتاه را با علامت "ں" نشان می دهیم .

۲- هجای بلند، دارای سه حرف است :

-  صامت + مصوت کوتاه + صامت ← در ، دل ، سم

-  صامت + مصوت بلند ( می دانیم که هر مصوت بلند دو حرف محسوب می شود )← با ، بو ، بی ، سا ، سو ، سی .

- هجای بلند را با علامت "─" نشان می دهیم .

٣- هجای کشیده، بیش از سه حرف دارد (چهار یا پنج حرف ) و با روشهای زیر ساخته می شود:

- صامت + مصوت کوتاه + صامت + صامت ← دست ، خرد ، رنگ.

- صامت + مصوت بلند + صامت ← بار ، دیر ، شوم .

- صامت + مصوت بلند + صامت + صامت ← کاشت ، ریخت ، دوخت.

- هجای کشیده را با علا مت" ─ں" نشان می دهیم .

توجه! هجای کشیده از نظر امتداد معادل یک هجای بلند و یک هجای کوتاه است، یعنی سه حرف اول آن برابر هجای بلند است و یک یا دو حرف باقی مانده معادل هجای کوتاه است .

نرم        نر │ م                                  

دوخت     دو │ خت

─ں            ں                                    

─ں            ں

درد       در │ د                                   

باخت     با  │ خت

─ں          ں                                    

─ں          ں

 

توجه! یک بار دیگر یاد آور می شویم که امتداد هر مصوت بلند دو برابر مصوت کوتاه است. به همین دلیل در وزن شعر فارسی مصوتهای بلند دو حرف به حساب می آیند. مثلا " دَ" دو حرف است و هجای کوتاه است . اما " دی " سه حرف است و هجای بلند محسوب می شود .

توجه! در وزن شعر فارسی "نون" ساکن بعد از مصوت بلند به حساب نمی آید. امروزه در آزمایشگاه ها ثابت شده است که در واقع مصوت بلند قبل از "نون" ساکن کوتاه تر از حد معمول کشیده می شود و از قدما خواجه نصیر معتقد بود که این دو حرف در واقع یک حرف مرکب است و شمس قیس رازی آن را " نون غیرملفوظ " می خواند که در" تقطیع شعر باید ساقط آید " امروزه هم در تقطیع شعر برای سهولت درک موضوع می گویند که "نون" ساکن بعد از مصوتهای بلند را در وزن حذف کنید و به حساب نیاورید ، مثل

جان = جا  ،           خون= خو              دین = دی

البته اگر این "ن" به هجای بعد منتقل شود طبیعتاً در هجای جدید بعد از مصوت بلند قرار نمی گیرد و در وزن به حساب می آید. مثل: " نان آور" که در تقطیع ، نا │نا │ور│ می شود.

توجه! طبیعی است که "نون" متحرک ( نون پیش از مصوت ) در وزن شعر به حساب می آید. خون ِ من ، دین ِ اسلام ،  جان ِ جوان .

توجه!  " آ " در خط برابر است با همزه و مصوت بلند " ا ". به همین جهت در وزن شعر فارسی سه حرف به حساب می آید .[یک حرف همزه و دو حرف مصوت بلند " ا" ] مثل  " آبادی " که سه هجا دارد ." آ " سه حرفی ، " با " سه حرفی ، " دی " سه حرفی .

توجه! در تعیین وزن شعر فارسی اگر وزن یک مصرع را به دست آوریم، وزن بقیه مصرعها و همه شعر به دست آمده است. علت آن است که در زبان فارسی هم مثل بسیاری از زبانها واحد وزن شعر، مصرع است. یعنی وقتی شاعر مصرع اول شعر را سرود وزن شعرش را انتخاب کرده است. در بقیه مصرعها همان وزن باید تکرار شود. البته در عروض عربی واحد وزن بیت است و در عروض فارسی وقتی می خواهند اوزان شعر فارسی را نامگذاری کنند طبق سنت بیت را واحد وزن می گیرند .

 

چگونه وزن یک شعر را تعیین می کنیم؟

 

در تعیین وزن یک شعر باید اصول زیر را با دقت به کار برد:

- درست خواندن و درست نوشتن .

- تقطیع هجایی ( تقسیم شعر به هجاهای تشکیل دهنده اش )

- تقطیع به ارکان .

 - اختیارات شاعری

و ما بتدریج به تک تک اینها خواهیم پرداخت و پس از این که آموختیم چگونه می توان به صورت نوشتاری و به تدریج شنیداری به وزن یک شعر پی برد و آن را نامگذاری کرد، به عروض نیمایی خواهیم پرداخت و موارد قابل توجهی را که در آن هست توضیح خواهیم داد.

 

۱- درست خواندن و درست نوشتن

 

برای تعیین وزن یک شعر، نخستین قدم آن است که شعر را درست و فصیح بخوانیم و در این خواندن باید توجه داشته باشیم که خط فارسی ما را دچار اشتباه نکند. به بیت زیر توجه کنید:

           

بنی آدم اعضای یک پیکرند                              

که در آفرینش ز یک گوهرند

 

این بیت را زمانی درست خوانده ایم که درمصراع اول آن" بنی آدم اعضای...." را بخوانیم:

"بنی آدمعضای....".

یا در بیت زیر به کاربرد " آ" در "در آیی" و "آب"، در مصراع اول توجه کنید:

           

گر درآیی به شکرخنده شکر آب شود                  

ور تکلم کنی از شرم گهر آب شود

"خواجو "

که اولی را به صورت " دَ  را یی" می خوانیم و دومی را به صورت " شکر آب شود".

به هر حال هر نوع خطایی که در خواندن یک بیت شعر روی دهد در وزن آن تأثیر می گذارد و ما را به اشتباه می اندازد.

پس از آن که شعر را درست خواندیم، باید آن را با دقت به خط عروضی بنویسیم. در خط عروضی آن چیزی را که در خواندن می شنویم باید بنویسیم، نه آنچه خط فارسی ایجاب می کند. منظور این است که در خط عروضی تا جایی که ممکن است نوشتن را به خواندن نزدیک می کنیم. در نوشتن شعر به خط عروضی نکات زیر را رعایت می کنیم .

الف- در خط عروضی نوشتن مصوتهای کوتاه ضروری است. به عبارت دیگر حرکات حروف را باید بنویسیم .

اِشارَت کرده بودی تا بِیایَم                                     

بِگو چُن بی سرۥ بی پا بِیایَم

 

ب- اگر در خواندن شعری همزه آغاز هجا تلفظ نشود [این امر زمانی روی می دهد که قبل از آن صامتی وجود داشته باشد] آن را در نوشتن به خط عروضی حذف می کنیم. همان طور که در بحث بالا دیدید، "بنی آدم اعضای یک پیکرند " را می خوانیم "بنی آدمعضای یک پیکرند"، پس باید به همین صورت بنویسیم.

اهل دل را خبر از عالم جان آوردیم                  

تحفه ی جان جهان، جان و جهان آوردیم

   

 َهلِ دِل را خَبَرَز عالَم ِ جا ناوَردیم                 

<span lang="FA" style="line-height: 150%; font-family: 'Arial','sans-serif'; font-size: 16pt; mso-ascii-theme-font: minor-bidi; mso-fareast-font-family: 'Times

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, توسط اکبر جعفری |